سکوت یعنی یه حرف که رو دلمه ،
یه اسمــــــــــــــــــــــــــــــ که رو لبمه ،
یه شرم که تو چشامه و یه ارزو که تو قلبمه ،
سکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوت یعنی .......
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...
هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...
یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...
مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...
و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...
صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد
««««««««««««صدای احســـــــــــــاس»»»»»»»»»»»»»