نمی دانم چرا ما انسان ها عادت داریم آبی وسیع آسمان را رها کنیم،
و جذب آبی کوچک چشمانی شویم که عمقی ندارد
با اینکه می دانیم روزی بسته خواهد شد اما آسمان کی بسته خواهد شد...
وقتی که گوی خالی چشمان من از خستگی ،
پُر می شود تا بشکند بغضی به این برجستگی! ،
تنها بمانم راحتم، پس خلوتم بر هم نزن ، هرگز مرا دعوت نکن....