سفارش
از دست تو رنجیدمو چیزی نگفتنم
با دیگرانت دیدمو چیزی نگفتم
کلی سفارش کرده بودی من نفهمم
این نکته رو فهمیدمو چیزی نگفتم
چرا باید؟
همیشه عکسه نازت روبرویم
نگاهه تو دلیله جستجویم
چرا باید تمامه حرف ها را
بدون تو به تصویرت بگویم؟
درد می کشم
به روی برگه زندگی دو خط زرد میکشم
و چشمه عاشقه تو را که گریه کرد میکشم
تو رفتی و بدونه تو کسی نگفت با خودش
که من بدون تو چقد درد میکشم
به دل همیشه دریات
آسمون آرزمو پر از ابرهایه تیره
لالایی واست بخونم تا شاید خوابت بگیره
اگر از خواب نپریدی تویه خواب خدارو دیدی
یه جوری بپرس ازش که دلامون چرا اسیره
اما بهتره بدونی طبق اصله مهربونی
دل واسه عاشق نبودن راه نداره ناگزیره
شمایه تو شده خسته بغض آرزوت شکسته
اما باز تو فکره اینی اگه من رو نپذیره
بهتره بیدار نشینی اونو تویه خواب ببینی
واسه دیوونه بودن عزیزم همیشه دیره
خوش به حاله بعضی مردم که شدن تو زندگی گم
التماس سرخ سیب ها پیششون چقد حقیره
نه به فکره عطره یاسن نه به فکره التماسن
خنده داره واسشون که دله ما یه جایی گیره
چی بگم شبم تموم شد ندیدم اونو حروم شد
کاش میدونست یکی اینجا بدجوری واسش میمیره
از سروده های مریم حیدرزاده