من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزید
من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت گر چه در حسرت گندم پوسید
من خودم بودم و هر پنجره ای که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود
و خدا می داند بی کسی از ته دلبستگیم پیدا بود
من نه عاشق بودم و نه دلداده به
گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید
من به
دنبال نگاهی بودم که مرا از پس دیونگیم می فهمید